در حدیث دیگرى مى خوانیم كه از امیر مۆمنان على (علیه السلام ) پرسیدند: "من شر خلق الله بعد ابلیس و فرعون ...": بدترین خلق خدا بعد از ابلیس و فرعون ... كیست؟ امام در پاسخ فرمود: "العلماء اذا فسدوا، هم المظهرون للاباطیل ، الكاتمون للحقایق ، و فیهم قال الله عز و جل اولئك یلعنهم الله و یلعنهم اللاعنون ..." ؛ آنها دانشمندان فاسدند كه باطل را اظهار و حق را كتمان مى كنند و همانها هستند كه خداوند بزرگ درباره آنها فرموده: لعن خدا و لعن همه لعنت كنندگان بر آنها خواهد بود
امام علی(علیه السلام) می فرمایند: "اگر باطل از حق كاملا جدا مى گردید بر
آنان كه پى جوى حقیقتند پوشیده نمى ماند، و چنانچه حق از باطل خالص مى شد،
زبان معاندان از آن قطع مى گردید، ولى قسمتى از حق و قسمتى از باطل را
مى گیرند و به هم مى آمیزند. اینجا است كه شیطان بر دوستان خود چیره مى شود
و تنها آنان كه مورد رحمت خدا بوده اند نجات مى یابند
ماه حرام ماه ذي القعده يكي از ماههاي حرام است كه خداوند متعال در قرآن از آنها ياد كرده است. ماههاي حرام عبارتند از ذي القعده، ذي الحجه، محرم و رجب. از خصوصيات ماههاي حرام اين است كه ثواب عمل خير مضاعف و عقاب عمل حرام نيز دو چندان ميگردد وجه تسميه اين ماهها به حرام بودن، اين است كه در اين ماه هرگونه خونريزي و كشتاري متوقف ميگردد. اين حرمت را اعراب جاهليت نيز براي اين ماهها قائل بودند و در اين ماهها از هر گونه جنگ و ستيزي خودداري ميكردند اسلام اين آئين را امضاء كرد و مهر تاييدي بر آن زد. شيخ عباس قمي (رحمة الله تعالي عليه) در مفاتيح الجنان قسمت اعمال ماه ذي القعده مي فرمايد: بدان كه روايت شده كه هر كه در يكي از ماههاي حرام سه روز متوالي كه پنج شنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد ثواب نهصد سال عبادت براي او نوشته مي شود و هم چنين در بخش اعمال ذي القعده مضاعف شدن ثواب و عقاب اعمال در ماههاي حرام را كه به آن اشاره شد ذكر مي نمايد.
نماز يكشنبه ذي القعده در ماه ذي القعده عملي وارد شده كه فضيلت بسيار دارد كه بدين شرح است: در يكي از روزهاي يكشنبه اين ماه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز بگذارد (دو نماز دو ركعتي) و در هر ركعت حمد يك مرتبه و اخلاص سه مرتبه و معوذتين (فلق و ناس) را يك مرتبه بخواند پس از نماز هفتاد مرتبه استغفار كند و استغفار را به ذكر شريف «لاحول و لاقوّة الّا بالله العلي العظيم» ختم نمايد سپس بگويد «يا عزيز يا غفّار اغفرلي ذنوبي و ذنوب جميع المؤمنين و المؤمنات فانّه لايغفر الذّنوب الّا انت» براي اين نماز ثواب زيادي ذكر شده از جمله اينكه رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: هر كه اين نماز را بجا آورد: توبه اش مقبول، گناهانش آمرزيده شود، دشمنان او در روز قيامت از او راضي شوند، با ايمان بميرد، دين و ايمانش از وي گرفته نشود؛ قبرش گشاده و نوراني گردد؛ والدينش از او راضي گردند؛ مغفرت شامل حال والدين او و ذريّه او گردد؛ توسعه رزق پيدا كند؛ ملك الموت با او در وقت مردن مدارا كند؛ به آساني جان دهد و ... .
ميلاد امام رضا عليه السلام روز يازدهم اين ماه (ذي القعده) ميلاد با سعادت امام هشتم علي بن موسي الرضا عليه السلام است.
شب نيمه ماه ذي القعده شب مباركي است و خداوند متعال نظر رحمت مي فرمايد بر بندگان خود و روايت نبوي در اين زمينه داريم كه مضمون آن چنين است: كسي كه در اين شب (شب نيمه ماه ذي القعده) به طاعت حق تعالي مشغول باشد براي او باشد اجر صد نفر روزه داري كه ملازم شب باشد در اين شب عظيم هر كه حاجتي از خداوند متعال طلب كند به او اعطا خواهد شد ان شاء الله.
دحو الارض روز 25 ماه ذي القعده روز دحو الارض است كه يكي از چهار روزي كه در تمام سال به فضيلت روزه مشهور است و ثواب روزه در اين روز معادل ثواب هفتاد سال روزه داري است و به روايتي كفاره هفتاد سال گناه مي باشد. اميد است كه جوانان مؤمن خود را از ثواب روزه داري و مناجات در شب و روز دحو الارض محروم ننمايند. در مفاتيح الجنان ذيل اعمال ذي القعده براي شب و روز بيست و پنجم اين ماه كه دحو الارض است اعمالي ذكر شده كه علاقمندان مي توانند به اين كتاب شريف مراجعه نمايند.
شهادت امام جواد عليه السلام روز آخر اين ماه روز سوگ و ماتم اهل بيت عليهم السلام مي باشد از آنجا كه جواد الائمه عليه السلام در اين روز به زهر معتصم عباسي عليه اللعنه به شهادت رسيدند، امام محمد تقي عليه السلام معروف به جواد الائمه عليه السلام در كاظمين كنار جد بزرگوارشان باب الحوائج موسي بن جعفر عليهما السلام به خاك سپرده شدند و مرقد مطهرشان زيارتگاه عاشقان و محبان است خداوند ما را از پيروان واقعي اهل بيت عليهم السلام قرار دهد. |
فلسفه بعثت پيامبران و به تبع آنان امامان عليهم السلام براي تربيت نفوس بشر و ارتقاء بخشيدن به مراتب عالي معنويت بوده است. لذا اين بزرگواران پيوسته در آموزش مکارم اخلاق کوشا بوده تا انسان به مرتبه اي برسد که به مقام خليفة اللهي نائل آيد.
حال که بشريت به بزرگترين بلاي الهي دچار گشته و از فيض مستقيم امام محروم شده بايد به ريسمان سنن نبي اکرم و فرمايشات اهل بيت عليهم السلام متمسک شده و در برابر فرامين و نصايح ايشان زانوي ادب زده و شاگردي نمايد تا شايد راه را از بيراهه تميز داده و به سعادت ابدي که همانا تحصيل رضايت حضرت حق مي باشد، برسد.
عمل صالح و دوستى آل محمد
عن الرّضا عليه السلام :
لاتدعوا
العمـل الصالـح و الاجتهاد فى العبادة اتكالا على حب آل محمد عليهم السلام
ولا تدعوا حبّ آل محمـد عليهم السلام لامرهـم اتّكـالاً علـى العبـادة
فـانـّه لايقـبل احـدهـمـا دون الاخر.
امام رضا عليه السلام فرمود :
مبادا
اعمال نيك را به اتكاى دوستى آل محمد عليهم السلام رها كنيد؛ و مبادا
دوستى آل محمد عليهم السلام را به اتكاى اعمال صالح از دست بدهيد، زيرا هيچ
كدام از ايـن دو، به تنهايى پذيرفته نمى شود .(1)
----------------------------------------
پنج صفت مهم
عن الرّضا عليه السلام :
خمـسٌ
مـن لـم تكـن فيه فلا تـرجـوه لشـىءٍ مـن الـدنيـا و الاخـرة من لم تعرف
الوثاقة فى ارومته و الكرم فى طباعه والرصانة فى خلقه والنبل فى نفسه و
المخافة لربّه .
امام رضا عليه السلام فرمود:
پنج صفت است كه در هر كس نباشد اميد چيزى از دنيا و آخرت به او نداشته باشيد:
ـ كسى كه در نهادش اعتماد نبينى
ـ كسى كه در سرشتـش كرم نيابـى
ـ كسـى كه در آفرينشـش استـوارى نبينى
ـ كسى كه در نفسش نجابت نيابى
ـ كسى كه از خدايش بيمناك نباشد.(2)
----------------------------------------
نتيجه رضايت از خدا
عن الرّضا عليه السلام:
مَن رَضى عن الله تعالى بالقَليل مِن الرّزق رضَى الله منه بالقَليل مِنَ العَمل. (3)
امام رضا عليه السلام فرمود:
هر كـس به رزق و روزى كم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل كم او راضى خواهد بود.
----------------------------------------
برخورد مناسب با چهار گروه
عن الرّضا عليه السلام :
اصحاب السلطان بـالحَذر، وَ الصـّدّيق بـالتّـواضُع، وَ العدوّ بـالتّحـــرُز، وَ العامّة بالبشـر.(4)
امام رضا عليه السلام فرمود:
- از سلطان و زمامـدار دوري كن
- و با دوست با تواضع و فروتني؛
- و با دشمـن بـا احتيـاط و اجتناب؛
- و بـا مـردم بـا روى خـوش رفتار کن .
----------------------------------------
ديدار و اظهار دوستى با هم
عن الرّضا عليه السلام:
تزاوَرُوا تحـابـوا و تصـافحُـوا ولا تحـاشمـوا .(5)
امام رضا عليه السلام فرمود:
به ديدن يكديگر رويد تا يكديگر را دوست داشته باشيد و دست يكديگر را بفشاريد و به هم خشم نگيريد.
----------------------------------------
ميانه روى و احسان
عن الرّضا عليه السلام:
عليكم
بالقَصد فى الْغِنى وَ الْفَقر، وَ الْبرّ مِن القليل و الكثير؛ فان الله
تبارك و تعالـى يعظم شقّة التـَّمرة حتـى يـَأتـى يـَوْم الْقيامة كجبل
احـد . (6)
امام رضا عليه السلام فرمود :
بر
شما باد به ميانه روى در فقـر و ثروت ؛ و نيكى كردن چه كم و چه زياد -
زيرا خـداوند متعال در روز قيامت يك نصفه خرما را چنان بزرگ نمايـد كه
ماننـد كـوه احد باشد.
----------------------------------------
بهترين اعمال بعد از واجبات
عن الرّضا عليه السلام:
ليـس شـَىء مِـن اْلاعْمـالِ عنـد الله عزّوجلّ بعدَ الفـرائض أفضل مِن إدْخـالِ السُّرور علَى المؤمن. (7)
امام رضا عليه السلام فرمود:
بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خـوشحالى براى مومن، نزد خداوند بزرگ نيست.
----------------------------------------
نتيجه خدمت به مؤمن
عن الرّضا عليه السلام:
مَـن فـرّج عن مـومـن فـرّج الله عَن قَلبه يـَوم القيامة.(8)
امام رضا عليه السلام فرمود:
هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نمايد خداوند در روز قيامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
----------------------------------------
حسن ظن به خدا
عن الرّضا عليه السلام :
أحسـن
الظّن بالله فانّ مَن حسـن ظنّه بالله كان عنـد ظنّه ، وَ مَن رَضى
باْلقَليل مِنَ الرّزق قُبلَ مِنه اليَسير مِن العمل، وَ مَن رَضى باليَسير
مِن الحلال خفّت مؤونته و نعم اهله ، وَ بصّره الله دار الدّنـيا وَ
دَواءهـا، وَ أخـرَجه منها سـالِماً إلى دارالسّلام.(9)
امام رضا عليه السلام فرمود:
به
خداوند خوش بين باش، زيرا هر كه به خدا خوش بين باشد، خدا با گمان خـوش او
همراه است،و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد، خـداوند به كردار اندك
او خشنود باشد ،و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد، بارش سبك و
خانـواده اش در نعمت باشد،و خـداوند او را به دنيا و دوايـش بينا سازد و او
را از دنيا به سلامت به دارالسلام بهشت مي رساند.
----------------------------------------
بدترين مردم
عن الرّضا عليه السلام :
إنّ شـرّ النـّاس مـَن مَنع رفـدَه ، وَ أكل وحـدَه، وَ جلـدَ عبـدَه .(10)
امام رضا عليه السلام فرمود :
به راستـى كه بـدترين مردم كسى است كه يارى اش را ( از مردم ) باز دارد و تنها بخورد، و افراد تحت امرش را بزند.
----------------------------------------
حقيقت توكل
سئل الـرضـاعليه السلام:
عن حـد التـوكل؟ فقـال: أن لاتَخـافَ أحـدً إلاّ الله .(11)
از امام رضا عليه السلام از حقيقت تـوكل سـوال شـد، فرمـود: اين كه جز خدا از كسـى نترسى.
----------------------------------------
سلاح پيامبران
عن الـرضـا عليه السلام:
انه كـان يقـول لاصحـابه: عليكم بسِلاح اْلانبياء .
فقيل: وَ ما سلاحُ اْلانبياء؟ قال: الدعاء .(12)
حضـرت رضا عليه السلام هميشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پيامبران .
پرسيدند : اسلحه پيـامبـران چيست؟ فـرمـود: دعا .
----------------------------------------
صله رحم با كمترين چيز
عن الرّضا عليه السلام :
صِلْ رحمك وَ لَـوْ بشَربَة مِن ماءٍ، وَ أفضَل مـا تُوصل بِه الـرّحـِم كفُّ الاذّى عنها .(13)
امام رضا عليه السلام فرمود :
پيوند خـويشـاوندى را برقرار كنيد گر چه با جرعه آبى باشد؛ و بهترين پيوند خـويشـاونـدى، خـود دارى از آزار خـويشـاونـدان است.
ويژگيهاى دهگانه عاقل
عن الرّضا عليه السلام :
لا يتـم عَقل إمـرء مُسلـم حتـّى تكونَ فيه عَشر خِصـال:
-
اَلخيــرُ مِنـهُ مـأمــُول،- وَ الشّر منهُ مأمـُون،- يَستكثِر قليلُ
الخير مِن غيره،- وَ يَستقل كَثيرُ الخير مـِن نفسه،- لا يسام من طلب
الحـوائج اليه،- ولا يمل مـن طلب العلـم طول دهره،- الفقرفى الله احبّ اليه
مِن الغنى،- و الذّل فى الله احب اليه مـن العز فى عدوه،- و الخمـول اشهى
اليه من الشهره،ثـم قال عليه السلام العاشرة و ما العاشرة؟
قيل له: ما هى؟
قال عليه السلام: لايرى احدا إلا قال: هو خير منى و اتقى .(14)
امام رضا عليه السلام فرمود :
عقل شخص مسلمـان تمـام نيست، مگر ايـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد :
ـ از او اميد خير باشد
ـ از بدى او در امان باشند
ـ خير اندك ديگرى را بسيار شمارد
ـ خير بسيار خود را اندك شمارد
ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود
ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود
ـ فقـر در راه خـدا از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــد
ـ خـوارى در راه خـدا از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــد
ـ گمنـامـى را از پـر نـامـى خـواهـان تـر بـاشـد
ـ سپس فـرمـود: دهمين چيست ؟
پس فـرمـود: كسي را ننگـرد جز ايـن كه بگـويـد او از مـن بهتـر و پـرهيزكـارتـــر است.
----------------------------------------
دوستى با مردم
عن الرّضا عليه السلام:
التّودُّد الىَ النّاس نصفُ العَقل .(15)
امام رضا عليه السلام فرمود:
دوستى با مردم، نيمى از عقل و خرد ورزي است.
----------------------------------------
پاكيزگي
عن الرّضا عليه السلام :
مِن أخلاقِ الاَنبياء التنظف .(16)
امام رضا عليه السلام فرمود :
از اخلاق پيـامبـران، نظافت و پـاكيزگــى است.
----------------------------------------
نتيجه كار خوب و بد
عن الرّضا عليه السلام :
الـمستتر بـالـْحسنه يـَعـدلُ سبعين حسنة، وَ الْمذيع بالسّيئة مَخذول، وَ المُستتر بالسّيئَة مغفوُر لَه .(17)
امام رضا عليه السلام فرمود:
پنهان كننده كار نيك ( پاداشش) برابر هفتاد حسنه است، و آشكار كننده كار بد سـر افكنـده است، و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزيـده است.
----------------------------------------
سه ويژگى برجسته مومن
عن الرّضا عليه السلام :
لايكـون الْمُـؤمـن مُـؤمنـاً حتـى تكـون فيه ثلاثُ خصـال:
ـ سنّة من ربّه
ـ وسنّة من نبيّه
ـ و سنّة من وليّه
فـَامّا
السّنة مـِن رَبّه فكتمان سـرّه؛ و امّـا السّنة من نبيّه فمـُداراة
النّاس؛ و امّـا السّنة مـن وليّه فـاصّبـر فـى الْبـأسـاء و الضّـرّاء
.(18)
امام رضا عليه السلام فرمود:
مـومـن ، مـومـن واقعى نيست، مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد:
سنتـى
از پـروردگـارش و سنتـى از پيـامبـرش و سنتـى از امـامـش. اما سنت
پروردگارش، پـوشاندن راز خود است؛ اما سنت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با
مردم است؛ اما سنت امامـش، پس صبر كردن در زمان تنگدستـى و پريشان حالى
است.
----------------------------------------
خوشي وعيش دنيا
سئل الامام الرضا عليه السلام: عن عيش الدنيا؟
فقال: سعة المَنزل وَ كثرةُ المُحبّين .(19)
از حضـرت امـام رضا عليه السلام دربـاره خـوشـى در دنيـا سـوال شـد، فـرمـــــود:وسعت منزل و زيادى دوستان.
----------------------------------------
بخيل و حسود
عن الرّضا عليه السلام:
ليـس لِبخيل راحَة، ولا لِحَسـُود لذة ، وَلا لِملـوك وَفـاء، وَلا لِكَذوب مُــروّة .(20)
امام رضا عليه السلام فرمود:
بخيل را آسايشى نيست ، و حسود را خوشى و لذتى نيست ، و پادشاهان را وفايى نيست ، و دروغگو را مروت و مردانگى نيست.
پي نوشت ها
1- بحار الانوار،ج 78، ص 348.
2- تحف العقـول، ص 446 / بحارالانوار،ج 78، ص 339.
3- بحـارالانـوار، ج 78، ص 357.
4- بحارالانوار،ج 78، ص 356.
5- بحارالانوار،ج 78، ص 347.
6- بحارالانوار، ج 78، ص 346.
7- بحارالانوار، ج 78، ص 347.
8- اصول كافى، ج 3، ص 268.
9- تحف العقول، ص 449.
10- تحف العقول، ص 448.
11- تحف العقول، ص 445.
12- اصـول كـافـى، ج 4، ص 214.
13- تحف العقول، ص 445.
14- تحف العقول، ص 443.
15- تحف العقول، ص 443.
16- تحف العقول، ص 442.
17- اصول كافى،ج 4، ص 160.
18- اصـول كـافـى، ج 3، ص 339 / تحف العقـــول، ص 442.
19- بحارالانوار، ج 76، ص 152.
20- تحف العقول، ص 450.
منبع: tebyan.net
درفضائل سوره های قرآن ،پاداشهای بسیار فراوانی وعده داده شده است مثلا از امام صادق ) ع ( روایت شده است که "کسى که سوره بنى اسرائیل را هر شب جمعه بخواند از دنیا نخواهد رفت تا اینکه قائم را درک کند و از یارانش خواهد بود" [1] . حال سؤال این است که آیا واقعاً به صرف خواندن این سوره در هر شب جمعه،انسان از یاران امام زمان (عج) می شود ،ولو اینکه مرتکب هر گناهی شود؟
یا در باب فضیلت گریستن بر مصائب اباعبدالله الحسین (ع) در روایات فراوانی آمده است که اگر کسی قطره اشکی بر امام حسین (ع) بریزد و دیگران را بگریاند ،اجرش فقط با خداست و با اهل بیت محشور می شود. [2] آیا اگر کسی در مجالس امام حسین (ع) دائما شرکت داشته باشد و ساعتها به عشق امامش بگرید ولی در انجام واجبات و ترک محرمات کاهل باشد ،چنین شخصی با اهل بیت علیهم السلام محشور می شود؟
مسلما جواب این گونه سوالات ،منفی است.
"بدیهى است در این روایت و در تمام روایات مشابه آن، منظور تنها خواندن آیات نیست بلکه خواندن، مقدمهاى است براى فهم و درک، و آن نیز به نوبه خود مقدمهاى است براى پیاده ساختن آن در زندگى فردى و اجتماعى، و مسلم است که اگر مسلمانان از مفاد آیات این سوره در زندگى خود الهام بگیرند همه این پاداشها را علاوه بر نتائج دنیوى آن خواهند داشت". [3]
آیت الله مکارم شیرازی در ذیل فضیلت سوره مبارکه انعام ،در کتاب تفسیر نمونه شان چنین می نگارند:
...ولى عجیب این است که بعضى ،از این سوره، تنها به خواندن الفاظ آن قناعت مىکنند، و جلسات عریض و طویلى براى" ختم انعام" و حل مشکلات شخصى و خصوصى خود با تشریفات ویژهاى تشکیل مىدهند که بنام جلسات ختم انعام نامیده مىشود، مسلما اگر در این جلسات به محتواى سوره دقت شود، نه تنها مشکلات شخصى، مشکلات عمومى مسلمانان نیز حل خواهد شد، اما افسوس که بسیارى از مردم به قرآن به عنوان یک سلسله " اوراد" که داراى خواص مرموز و ناشناخته است مىنگرند و جز به خواندن الفاظ آن نمىاندیشند، در حالى که قرآن سراسر درس است و مکتب، برنامه است و بیدارى، رسالت است و آگاهى. [4]
این مسئله در مورد زیارت نیز، جاری است؛ یعنی اگر در روایات برای زیارت ائمه اطهار؛ ثواب های بسیار فراوانی شمرده شده است ،مسلما چنین نمی باشد که زائر آن قبر شریف، ب ه واسطه زیارتش مشمول شفاعت قرار گیرد ولو اینکه تا آخر عمرش دائماً مرتکب گناه شود. در این رابطه، سزاوار است به معنای لغوی زیارت کمی پرداخته شود.
زیارت در لغت عرب به معنای میل کردن و تمایل به کار رفته است. [5] و در اصطلاح به معنای حضور در نزد مزور به خاطر تکریم و تعظیم او است. [6] و دارای سه رکن است :
1. زائر: عبارت است کسی که میل و گرایش به کسی یا چیزی دارد .
2. مزور: شخص یا چیزی که میل و گرایش زائر به سوی او است .
3 . صفت باطنی گرایش و میل که با تکریم و تعظیم زائر همراه است .
هر گاه یکی از این سه رکن مختل شود یا به معنای واقعی و حقیقی تحقق نیابد، زیارت صحیح واقع نمی گردد و هر چه زائر معرفت و شناخت بیشتر و عمیق تری از مزور داشته باشد و مزور نیز از کمالات بیشتری برخوردار باشد تأثیرات زیارت بهتر و بیشتر خواهد بود . [7]
بنابراین، آنچه که از لفظ زائر نیز بدست می آید این است که میل و گرایش، یکی از اصول زیارت می باشد و بدون آن، زیارتی محقق نمی شود.
مطلب دیگری که تذکر آن بسیار مهم می باشد این است که تمامی کارهای خیر (از جمله زیارت) در صورتی می تواند مفید واقع شود که آن عمل خیر را انسان در آخرت به همراه خودش بیاورد ؛یعنی در صورتیکه آن اعمال به واسطه گناهان ما از بین رود، قطعا شفاعتی هم در کار نمی باشد زیرا ثواب آن عمل، مردّد به نگه داشتن آن تا روز قیامت است و به صرف انجام دادن آن، انسان نتیجه آن را نخواهد دید [8] .
در نتیجه می توان گفت: اگر زائر، بتواند زیارتش را به سلامتی به مقصد خویش رساند، قطعا وعده شفاعت درباره وی محقق می شود ولی اگر (بواسطه گناهانش) نتوانست آن را به مقصد خویش رساند، قاعدتاً نمی تواند نسبت به امر شفاعت محقّ باشد.
در این روایت نیز که امام فرموده اند:"حتی اگر گناهان کبیره ای داشته باشد" ؛منظور این نیست که انسان؛ دیگر با انجام یک زیارتِ عارفاً بحقه، آسوده خاطر باشد و هر گناه و جرم و جنایتی را مرتکب شود، به این امید که بخشیده می شود؛ بلکه مراد این است که اگر آن فرد؛ در قیامت دارای گناهان کبیره ای است که نتوانسته توبه کند؛و یا اصلاً قبل از آن زیارت مرتکب کبیره شده است، حال بواسطه این زیارتش (البته با جمیع شرائطش) شفاعت نصیب وی خواهد شد و بخشیده می شود.
و اما منظور از "عارفاً بحقه" که در ادامه روایت آمده است (البته در متن سوال، این بخش حذف شده است)، به این نکته نیز اشاره می کند. لذا روایت را به طور کامل می آوریم. [9]
از حمزه بن حمران نقل شده است که امام صادق (ع) فرمودند: نوه ام در سرزمین خراسان ، در شهری که به آن طوس می گویند، کشته می شود. هر کس که او را بامعرفت به حقش زیارت کند، من در روز قیامت دستش را گرفته و داخل بهشتش می کنم و لو اینکه گناه کبیره داشته باشد. راوی میگوید از امام پرسیدم، جانم به فدایت؛ معرفت حقش چه چیزی است؟ امام فرمودند: اینکه بداند، اطاعتش واجب است و اینکه او امامی است غریب و امامی است که به شهادت رسیده است. هر کس او را زیارت کند در حالیکه معرفت به وی داشته باشد، خداوند ثواب هفتاد شهیدی که حقیقتاً نزد پیامبر به شهادت رسیده باشند، را به او می دهد. [10]
آنچه که از ادامه روایت فهمیده می شود این است که امام صادق (ع) در مقام پاسخ به راوی که می پرسد "عارفا بحقه" یعنی چه؟ می فرمایند: اینکه امامت را واجب الاطاعه بدانی.حال سوال این است؛ که آیا صِرف همین اعتقاد؛ که امام، اطاعتش لازم است، کافی است یا لازم است انسان این اعتقاد را در عملش نشان دهد که اطاعت کردن از امامش را واجب می داند؟ مسلما گزینه دوم صحیح می باشد. پس روایت شامل کسی که اصرار بر گناهان کبیره دارد، نمی شود؛ پس دیدگاه اول به طور قطع نادرست می باشد.
نتیجه آنکه هر کس عارفا بحقه به زیارت حضرت رضا (ع) برود صلاحیت شفاعت را به دست آورده است ولو آنکه در گذشته اش گناهان کبیره ای را مرتکب شده باشد؛ ولی الزاماً بدین معنی نمی باشد که هر کس صلاحیت شفاعت را دارا بود، مورد شفاعت هم واقع می شود؛ زیرا بسیاری از گناهان، جلوی خیرهائی که قرار بوده است به انسان برسد (از جمله شفاعت) را می گیرد.
البته زیارت کردن، خود می تواند باعث کمک به انسان در تغییر مسیر زندگی شود. زیرا انجام عمل نیک، باعث کسب توفیق در اعمال نیک دیگر و رها کردن اعمال بد می شود.
[1] مجلسی ،محمدباقر ،بحار الانوار، ج 86، ص 310 ،موسسه الوفاء بیروت ،1404 ق ،لبنان
[2] محدث نورى ،مستدرکالوسائل ،ج 10 ،ص 386 ،چاپ اول ، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، قم ،1408 هجرى
[3] مکارم شیرازی ،ناصر ، تفسیر نمونه، ج3، ص: 243 ،دار الکتب الاسلامیه ،تهران ،1374هجری
[4] تفسیر نمونه، ج5، ص: 144
[5] اصفهانی، راغب، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق داوودی، صفوان عدنان، ص 387، چاپ اول، الدار الشامیة، بیروت، 1416هـ.ق .
[6] طریحی، فخر الدین، ج 3، ص 320، چاپ دوم، مکتبة المرتضویه، .1365
[7] برگرفته از سؤال 3045 (سایت: 3295) .
[8] آنچه علامه در باب حبط عمل در المیزان آورده است این مطلب را روشن می کند: "حق مطلب این است که انسان به مجرد اینکه عملى را انجام داد مستحق ثواب و یا عقاب مىشود، و لیکن این استحقاقش دائمى نیست، ممکن است دستخوش دگرگونى بشود، و وقتى از معرض دگرگونى در مىآید که دیگر عملى از او صادر نشود، یعنى بمیرد " ترجمه المیزان، ج2، ص: 257
[9] عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ حَمْزَةَ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یُقْتَلُ حَفَدَتِی بِأَرْضِ خُرَاسَانَ فِی مَدِینَةٍ یُقَالُ لَهَا طُوسُ مَنْ زَارَهُ إِلَیْهَا عَارِفاً بِحَقِّهِ أَخَذْتُهُ بِیَدِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَدْخَلْتُهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الْکَبَائِرِ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ وَ مَا عِرْفَانُ حَقِّهِ قَالَ یَعْلَمُ أَنَّهُ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ غَرِیبٌ شَهِیدٌ مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ سَبْعِینَ شَهِیداً مِمَّنِ اسْتُشْهِدَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى حَقِیقَةٍ.
[10] بحار الانوار، ج 99، ص
نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتاب های روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) یاد شده است. حضرت معصومه (س) معصوم به معنای اصطلاح کلامی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند. لازم به ذکر است که عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است، می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد.
نام حضرت معصومه، فاطمه است. در کتاب های روایی و تاریخی نیز، از آن حضرت با عنوان فاطمه بنت موسى بن جعفر (ع) یاد شده است، [1] امّا صدها سال است که آن حضرت با این لقب مشهور هستند، [2] و این لقب نزد ایرانیان تبدیل به اسم برای ایشان شده است.
حضرت معصومه (س)، معصوم به معنایی که در مورد پیامبران و امامان به کار می رود [3] نبوده، امّا ایشان دارای طهارت روح و کمالات معنوی بالایی بودند، به گونه ای که به زائرانش وعده بهشت داده شده است. [4]
لازم به ذکر است که عصمت امر نسبی است. با توجه به روایاتی که در شأن و منزلت حضرت معصومه وارد شده است، [5] می توان مرتبه ای از عصمت – نه در حد ائمه- برای ایشان قائل شد. این مسئله در حق چنین بانویی بعید به نظر نمی رسد؛ چرا که این حد از عصمت به معنای دوری از گناه در زندگی عالمان بزرگ نیز فراوان مشاهده می شود.
[1] . شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص 267، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378 ق.
[2] ر. ک: مجلسی، بحار الانوار، ج 106، ص 168.
[3] . معصوم کسی است که به لطف خدا از هرگونه آلودگی به گناه و کارهای زشت و ناشایست و پلید امتناع کند، آنهم نه به گونه جبری، بلکه در حالی که توان انجام آنها را داشته باشد، نیز از هرگونه اشتباه و خطایی به دور است. حضرت امام جعفر صادق (ع) در این خصوص می فرماید: "المعصوم؛ هو الممتنع بالله من جمیع المحارم. و قد قال الله تبارک و تعالی: و من یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم؛ معصوم کسی است که توسط خدا از همه گناهان حفظ می شود و خداوند در این باره فرمود: هر آن که به حفظ الاهی بپیوندد، به یقین به راه راست هدایت شد، شیخ صدوق، معانی الاخبار، ص 132، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هـ ش، برگرفته از نمایه مفهوم عصمت و امکان عصمت افراد شماره 249.
[4] . عاملى، شیخ حر، وسائلالشیعة، ج 14، ص 576، ح 94، مؤسسه آل البیت علیهمالسلام، قم، 1409 هجرى قمر، مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی ثَوَابِ الْأَعْمَالِ وَ عُیُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُوسَى بْنِ الْمُتَوَکِّلِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا (ع) عَنْ زِیَارَةِ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ (ع) بِقُمَّ فَقَالَ مَنْ زَارَهَا فَلَهُ الْجَنَّة.
[5] ر. ک: حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 14، ص 576، ح 19850و19851.
به نام خدا
دربین سوالات وسخنان بعضی ازافراد مخصوصا جوانان مشاهده می شود وهایت وبهائیت را یکی میدانند ویا لینکه به اشتباه عقاید انها را به جای یکدیگر تعریف میکنند .درجهت شناخت فرقه انحرافی بهائیتورفع این اشتباه مقاله زیر انتخاب وتقدیم می گردد
بهائيت، مذهب مدرنيسم ايراني است كه توسط دولت مدرن اروپايي، يعني آنگلوساكسونها، يا به طور دقيقتر انگستان به وجود آمده است. پس بهائيت يك مذهب مجعول غربي در مشرق است و گستره فرهنگي غرب در حال اوج، در شرق و ايران است، پس اين مذهب حيثيت فرهنگي غربيها نيز هست.
و لقب رئیس مذهب برای آن حضرت صحیح است؟
پیدایش شیعه از زمان پیامبر اسلام (ص) بوده و انتخاب لقب رئیس مذهب برای امام صادق (ع) به این دلیل بوده که این امام بزرگوار به جهت آزادی عملی که بر اثر درگیری امویان و عباسیان به وجود آمد، توانست در حد وسیعی به توسعه فکری مذهب تشیع بپردازد و این معنا، نفی تلاش دیگر امامان نیست.
اصطلاح رئیس مذهب شیعه که اکثراً بر امام صادق (ع) اطلاق می شود، ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می شود که جز در مکتب اهل بیت (ع) (عموما) قابل وصول نیست.
بی گمان مقصود از تشیع، همان حقیقت راستین اسلام است که مؤسس آن پیامبر اسلام (ص) بوده، و امت را به متابعت از علی (ع) و اهل بیت(ع) رهنمون کرده، تا بتوانند از این در، بر شهر علم محمدی راه یابند .
در زمان امام صادق (ع) شرایطی فراهم شد که امکان بیشتری برای ترویج علوم فراهم بود، و معارف دینی فرصت بیشتری برای اظهار داشت. از طرفی می بینیم که هفتاد درصد از روایات فقهی شیعه به نقل از آن حضرت بوده، همچنان که مذاهب فقهی اهل سنت نیز در همین دوره پایه گذاری شده است. پس این دوره، دوره شکل گیری مذاهب فقهی اسلام نیز بوده است. اصطلاح رئیس مذهب شیعه که اکثراً بر امام صادق (ع) اطلاق می شود، بیشتر ناظر به فقه شیعی در برابر مذاهب اهل سنت است، و گرنه اساس تشیع و مکتب امامت از لحاظ معارف بنیادی، در عرض مذاهب فقهی نبوده و معارف اصلی اسلامی را شامل می شود که جز در مکتب اهل بیت (ع) قابل وصول نیست .
بنابراین، این گونه اصطلاحات، ناظر به شرایط تاریخی بوده و صرفاً جنبه توصیفی دارد و تشیع به عنوان مکتب اهل بیت(ع) حقیقت راستین اسلام است و صرفاً مذهبی فقهی در عرض سایر مذاهب نیست. با این حال فقه متعالی شیعه به عنوان یکی از افتخارات تشیع در زمان امامت امام صادق (ع) در برابر سایر مذاهب فقهی اظهار شد و از این روی تبیین علم شریعت نیز بیشتر به آن حضرت اختصاص داشته است.
همان گونه که بیان شد به جهت وضعیت خاصی که در زمان امام صادق (ع) پیش آمد، پیروان حضرتشان نیز به جهت آزادی نسبی که برایشان پدید آمده بود، به شیعه جعفری (ع) شهرت یافتند، و در گفتار امام صادق (ع) شیعیان به این لقب نامیده شده اند. [1]
ا ما در بیشتر موارد، دیگر امامان معصوم شیعیان را منتسب به نام خود نکردند (بدین معنا که گفته نشده شیعه باقر، شیعه کاظم و...) و نیز خود شیعیان نیز از انتساب خویش به آن امامان بزرگوار در خوف و هراس بوده اند.
گفتنی است که در صدر اسلام، پیروان امام علی (ع) در روایات پیامبر (ص) و خود ایشان به لقب شیعه منتسب شده اند. [2]
برای اطلاع بیشتر در این زمینه به نمایه های زیر مراجعه نمایید:1. حقانیت شیعه، سؤال 1523 (سایت: 2011) .
2. تعریف شیعه،سؤال 6976 (سایت: 7079) .3. دلایل برتری شیعه، سؤال 277 (سایت: 2163) .
4. برتری تشیع بر سایر مذاهب، سؤال 1000 (سایت: 1252) .
[1] کلینی، کافی، ج 2، ص 233، ح 9، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 ش.
[2] شیخ صدوق، الأمالی، ص 361 و 497، انتشارات کتابخانه اسلامیه، تهران، 1362 ش.