الف. در باره مقدار مسافت شرعی فقها چند نظریه دارند: برخی مقدار مسافت را تقریباً 22.5 کیلومتر می دانند.[1] بعضی می گویند مسافت شرعی تقریباً 21.5کیلومتر است.[2] عده ای هم برآنند که مسافت شرعی تقریباً 22 کیلومتر است.[3]
ب. در جواب بخش دوم سؤال، مراجع معظم تقلید چنین فرموده اند:
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی):
1. چنانچه بخواهید از راهى که هشت فرسخ* است به آنجا بروید، باید نماز را شکسته بخوانید و اگر از راهى که هشت فرسخ نیست بروید باید تمام بخوانید.
2. ابتداى هشت فرسخ را باید از خانههاى آخر شهر حساب نمایید.
* هشت فرسخ یعنى 45 کیلومتر هر چند به صورت رفت و برگشت باشد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مدظله العالی):
1. معیار مسیری است که از آن مسیر می رود.
2. آخرین خانه های شهر ملاک است.
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مدظله العالی):
1. اگر از راهی رود که از شهر خارج می شود و فاصله اش تا مقصد حدوداً 45 کیلومتر اگر نخواهد برگردد و یا 22.5 کیلومتر اگر بنای بازگشت دارد مسافر است و نمازش شکسته می شود و خانه های آخر شهر ابتدای سفر او محسوب می گردد، اما اگر از راهی که تماماً شهر است تا مقصد می رود و اتصال خانه ها تا مقصد ادامه دارد مسافر نیست و نمازش تمام است. والله العالم
2. خانه های مسکونی آخر شهر در حکم دیوار شهر است و انتهای شهر و ابتدای سفر حساب می شود. والله العالم
حضرت آیت الله هادوی تهرانی (دامت برکاته):
معیار سفر شرعی که موجب شکسته شدن نماز یا سقوط وجوب روزه می شود «یک روز راه» است. مراد از «روز» در مقابل «شب» است و برکوتاه ترین روز نیز صادق است، و مقصود از «یک روز راه» مسافتی است که وسائط نقلیه عمومی در مدت یک روز به صورت متعارف طی می کنند.
با این وصف، اگر شخصی سفری انجام دهد که رفت و برگشت وی معادل این مقدار مسافت باشد، نماز وی شکسته می شود و روزه بر او واجب نیست.
مسافت سفر از انتهای شهر – یعنی دیوار آخرین خانه ها یا تأسیسات شهر- محاسبه می شود.
----------------------
اگر تا به حال خمس نداده اید نترسید! توجه داشته باشید که پرداخت وجوهات شرعی باعث کم شدن اموال هیچکس نشده...تراز: یکی از سوالاتی که مورد ابتلای خیلی از مردم است موضوع نحوه محاسبه خمس است. یعنی خیلی از مومنین هم حتی نمی دانند که چطور باید خمس مالشان را محاسبه کنند. برای این منظور به صورت خلاصه وار نکاتی را بیان می کنیم:۱- اولین مساله که باید دانسته شود اینست که خمس به چه چیزی تعلق می گیرد؟ خمس برای پس اندازی است که در یکسال گذشته جمع شده است.
۲- البته پس انداز سال های قبلی که خمس آن داده نشده هم مشمول خمس می شود.
۳- یادمان نرود مقصود از پس انداز فقط پول نیست و آنچه از مخارج زندگی زیاد آمده مانند برنج و حبوبات و مایحتاج دیگر اضافی مانده در منزل هم مشمول خمس اند.
۴- در عوض چیزهایی مثل فرش و یخچال و ماشین که مورد استفاده و نیاز افراد هستند هرچند سال بر آنها بگذرد خمس ندارند.
۵- اگر از درآمد سال چیزی خریدیم که احتیاج نداشتیم و استفاده نشده مثل ماشینی که گوشه پارکینگ یکسال مانده خمسش را باید بدهیم.
۶- اگر مالی مشمول خمس می شد ولی خمسش را سر سال خمسی ندادیم و سال بعد با آن پول یکی از وسایل ضروری زندگی را خریدیم باز هم خمس آن ساقط نمی ود و باید بپردازیم.
۷- اگر پس انداز پول نبود و برای مثال طلا پس انداز کردیم تفاوتی نمی کند و خمس دارد.
۸- اینکه یکی دو شب مانده با سر سال خمسی پس اندازهایمان را به همسر یا دوستمان هدیه کنیم صحیح نیست و هدیه باید حقیقی باشد نه برای فرار از خمس.
ستاد برگزاری نماز جمعه میمه هیئت قمر بنی هاشم (ع) و تکیه حضرت ام البنین (س) میمه
مراسم احیای شب نیمه شعبان در تکیه حضرت ام البنین (س) برگزار شد برای بعضی ان سوال بود که احیاء شب نیمه شعبان: چرا و چگونه؟
شیخ حرّ عاملى(ره) از بزرگان اصحاب نقل مىکند که امام صادق(علیهالسلام) فرمود:«شبى که حضرت قائم(عج) در آن متولد شد، هیچ نوزادى در آن شب متولد نمىشود مگر این که مؤمن خواهد شد، و اگر در سرزمین کفر متولد گردد، خداوند او را به برکت امام مهدى(عج) به سوى ایمان منتقل مىسازد.»(۱)
در منابع اولیه تاریخی نظیر "طبقات ابن سعد"[1] و تاریخ طبری[2] وهمچنین در کتاب "نفس المهموم اثر شیخ عباس قمی "[3] که زندگی نامه علی بن الحسین را بیان کرده به تاریخ ولادت حضرت علی اکبر(ع) اشاره ای نشده است.
اما عده ای مانند ابن ادریس در سرائر، تولد ایشان را در سالهای پایانی خلافت عثمان می دانند.[4] علامه عبدالرزاق مقرم، نیز با تقویت این نظریه،سال ولادت وی را 33 هجری قمری می داند که مطابق با نظر ابن ادریس است.[5] بر این اساس آن بزرگوار در روز عاشورا 27 ساله بوده که بزرگتر بودن ایشان نسبت به سن امام سجاد(ع) که در روز عاشورا 23 سال داشتهاند و مورد اتفاق دانشمندان است، ثابت می شود.
درباره زاد روز ولادت ایشان فقط در کتاب " مقتل الامام الحسین" تألیف علامه عبدالرزاق مقرم و کتاب دیگر وی به نام؛ "علی اکبر"[6] آمده است: "حضرت علی اکبر(ع) در 11شعبان سال 33 هجری متولد شد".[7]
تمام کسانی که زادروزی برای حضرت علی اکبر نقل کرده اند از این دو کتاب استفاده کرده اند.
مقرم نیز این تاریخ را از کتاب مخطوط " انیس الشیعة" تألیف سید محمد عبدالحسین جعفری حائری، نقل می کند. و ظاهراً مشخص نیست صاحب انیس الشیعة از چه منبعی نقل می کند.
صاحب "الذریعة الی تصانیف الشیعة" در بیان ویژگیهای کتاب انیس الشیعه می گوید: این کتاب را مؤلف در سال 1241هجری قمری بر اساس ترتیب ماه های قمری و با شروع از ماه ربیع الاول نوشته است."[8]
بنابراین؛ درباره زاد روز ولادت حضرت علی اکبر(ع) درمنابع تاریخی قرون اولیه که به دست ما رسیده چیزی بیان نشده است. و در روز ولادت ایشان به نقل علامه مقرم اکتفا شده است.
[1]الطبقات الکبری، ج 5، ص 163،
[2] طبری، تاریخ طبری ، ج 11، صفحه 520 و 629، بیروت، دار التراث، 1387هجری قمری.
[3]نفس المهموم"[3] ، ص 394(انتشارات مسجد جمکران)
[4]سحاب رحمت،ص 449
[5]مقرم، عبدالرزاق، مقتل الامام الحسین، ص 256، انتشارات المکتبة الحیدریة، قم ، 1383.
[6]مقرم، علی اکبر، ص 12
[7]مقرم، عبدالرزاق، مقتل الامام الحسین، ص 256.
[8]تهرانی ،آقا بزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج2،ص 458، نشر اسماععیلیان، قم، 1408.
حكم پخش كردن آهنگ هاى مذهبى در مساجد و حسينيه ها چیست؟ج. انجام امورى كه موجب هتك حرمت مسجد مى شود، حرام است و گناه آن مضاعف است. ایت الله بهجت ره
"جواز گوش دادن به نوارها منوط به تشخيص خود مكلّف است كه اگر تشخيص دهد مشتمل بر غنا و موسيقى لهوى مناسب با مجالس عيش و نوش و خوشگذرانى و همچنين مطالب باطل نيست، گوش دادن به آن اشكال ندارد بنابراين تجويز آن توسط سازمان تبليغات اسلامى و يا هر مؤسسه اسلامى ديگر به تنهايى دليل شرعى براى مباح بودن آن نيست..." ؛ این بخشی از فتوای رهبر انقلاب درباره موسیقی و نوارهایی است که با عنوان"مجاز" در بازار عرضه می شوند.
ملاك تمييز موسيقى حلال از حرام چيست؟ و آيا موسيقى كلاسيك حلال است، بسيار مناسب است كه معيار آن را بيان فرماييد؟
هر موسيقى كه به نظر عرف موسيقى لهوى و مطرب كه مناسب با مجالس عيش و نوش است باشد، موسيقى حرام محسوب مىشود و فرقى نمىكند كه موسيقى كلاسيك باشد يا غير كلاسيك. تشخيص موضوع هم موكول به نظر عرفى مكلّف است و اگر موسيقى اين گونه نباشد بخودى خود اشكال ندارد.
گوش دادن به نوارهايى كه توسط سازمان تبليغات اسلامى و يا مؤسسه اسلامى ديگر مجاز اعلام شدهاند، چه حكمى دارد؟ و استفاده از آلات موسيقى مثل كمان، ويولون و نى چه حكمى دارد؟
جواز گوش دادن به نوارها منوط به تشخيص خود مكلّف است كه اگر تشخيص دهد مشتمل بر غنا و موسيقى لهوى مناسب با مجالس عيش و نوش و خوشگذرانى و همچنين مطالب باطل نيست، گوش دادن به آن اشكال ندارد بنابراين تجويز آن توسط سازمان تبليغات اسلامى و يا هر مؤسسه اسلامى ديگر به تنهايى دليل شرعى براى مباح بودن آن نيست و بكارگيرى آلات موسيقى در موسيقى لهوى مطرب و مناسب با مجالس لهو و گناه جايز نمىباشد، ولى استفاده حلال از آنها براى اهداف عقلائى اشكال ندارد و تشخيص مصاديق هم موكول به نظر خود مكلّف است.
منظور از موسيقى مطرب ولهوى چيست؟ و راه تشخيص موسيقى مطرب و لهوى از غير آن چيست؟
موسيقى مطرب و لهوى آن است كه به سبب ويژگيهائى كه دارد انسان را از خداوند متعال و فضائل اخلاقى دور نموده و به سمت بىبندوبارى و گناه سوق دهد و مرجع تشخيص موضوع عُرف است.
آيا شخصيت نوازنده و محل نواختن و يا غرض و هدف از آن در حكم موسيقى تأثير دارد؟
موسيقى حرام، موسيقى مطرب و لهوى مناسب با مجالس لهو و گناه است و گاهى شخصيت نوازنده يا كلام همراه آهنگ يا مكان و يا ساير شرايط در اينكه موسيقى تحت عنوان موسيقى مطرب و لهوى حرام و يا عنوان حرام ديگر قرار بگيرد مؤثر است مانند اينكه بر اثر آن امور، منجر به ترتّب فساد شود.
آيا معيار حرمت موسيقى فقط مطرب و لهوى بودن آن است يا اينكه ميزان تحريك و تهييج آن هم تأثير دارد؟ و اگر باعث حزن و گريه شنونده شود، چه حكمى دارد؟ خواندن و شنيدن غزلهايى كه به صورت سه ضرب و همراه با موسيقى خوانده مىشوند، چه حكمى دارد؟
ملاك آن ملاحظه كيفيت نواختن موسيقى با در نظر گرفتن همه خصوصيات و ويژگيهاى آن است و اينكه از نوع موسيقى مطرب و لهوى مناسب با مجالس لهو و گناه باشد، هر موسيقى كه به حسب طبيعت خود از نوع موسيقى لهوى باشد، حرام است اعم از اينكه مهيّج باشد يا خير و موجب ايجاد حزن و اندوه و حالات ديگر در شنونده بشود يا خير و هرگاه غزلهائى كه همراه با موسيقى خوانده مى شوند به صورت غنا و آواز لهوى مناسب مجالس لهو و لعب در آيند، خواندن و شنيدن آنها حرام است.
غنا چيست؟ آيا غنا فقط شامل صداى انسان است يا اينكه شامل صداهاى حاصل از آلات موسيقى هم مىشود؟
غنا عبارت است از صداى انسان در صورتى كه باترجيع و طرب همراه بوده و مناسب مجالس لهو و گناه باشد كه خواندن به اين صورت و گوش دادن به آن حرام است.
آيا زدن بر ظرفها و ساير وسايلى كه جزء آلات موسيقى نيستند، در عروسىها توسط زنان جايز است؟ اگر صدا به بيرون از مجلس برسد و مردان آن را بشنوند چه حكمى دارد؟
جواز اين عمل بستگى به كيفيت نواختن دارد. اگر به شيوه متداول در عروسىهاى سنّتى باشد و لهو محسوب نشود و فسادى هم بر آن مترتّب نگردد، اشكال ندارد.
دف زدن توسط زنان درعروسى ها چه حكمى دارد؟
استفاده از آلات موسيقى براى نواختن موسيقى لهوى و مطرب جايز نيست، امّا آوازخوانى در مجالس عروسى، بعيد نيست براى زنان جايز باشد.
آيا گوشدادن به غنا در خانه جايز است؟ اگر در فردى تأثير نداشته باشد چه حكمى دارد؟
گوش دادن به غنا بطور مطلق حرام است، چه در خانه به تنهايى شنيده شود و يا در حضور ديگران و چه در او تأثير بگذارد يا خير.
بعضى از جوانان كه تازه به سن بلوغ رسيدهاند از مراجعى تقليد مىكنند كه فتوى به حرمت موسيقى بطور مطلق دادهاند هر چند از راديو و تلويزيون دولت اسلامى پخش شود، حكم اين مسئله چيست؟ و آيا اگر ولىّ فقيه گوش دادن به موسيقى حلال را اجازه داده باشد، آيا تجويز او بخاطر احكام حكومتى براى جواز آن كافى است يا اينكه آنان بايد به فتواى مرجع تقليد خود عمل كنند؟
فتوى به جواز يا عدم جواز گوش دادن به موسيقى از احكام حكومتى نيست، بلكه حكم شرعى فقهى است و بر هر مكلّفى واجب است در اعمالش به فتواى مرجع تقليد خود مراجعه كند. ولى موسيقى اگر مناسب با مجالس لهو و گناه نباشد و مفسدهاى هم بر آن مترتّب نگردد، دليلى بر حرمت آن وجود ندارد.
مقصود از موسيقى و غنا چيست؟
غنا يعنى ترجيع صدا به نحوى كه مناسب با مجالس لهو باشد كه از گناهان بوده و بر خواننده و شنونده حرام است. ولى موسيقى، نواختن آلات آن است كه اگر به نحو معمول در مجالس لهو و گناه باشد، هم بر نوازنده و هم بر شنونده حرام است. و اگر به آن نحو نباشد، فى نفسه جائز است و اشكال ندارد.
من در مكانى كار مىكنم كه صاحب آن هميشه به نوارهاى غنا گوش مىدهد و من هم مجبور به شنيدن آن هستم، آيا اين كار براى من جايز است ياخير؟
اگر نوارها در بردارنده غنا يا موسيقى لهوى مناسب با مجالس لهو و معصيت باشند، گوش دادن و شنيدن آن جايز نيست.ولى اگر مجبور به حضور در آن مكان هستيد، رفتن به آنجا و كاركردن در آن براى شما اشكال ندارد ولى واجب است به غنا گوش ندهيد هر چند به گوش شما بخورد و آن را بشنويد.
موسيقى كه از راديو و تلويزيون جمهورى اسلامى پخش مىشود، چه حكمى دارد؟ آيا اين گفته كه حضرت امام«قدس سره» موسيقى را بطور مطلق حلال اعلام كردهاند، صحيح است؟
نسبت حلال دانستن موسيقى به طور مطلق به راحل عظيم الشأن حضرت امام خمينى«قدس سره» كذب و افتراء است. امام«قدس سره» معتقد به حرمت موسيقى مطرب و لهوى مناسب با مجالس لهو و معصيت بودند و نظر ما هم همين است، ولى اختلاف در ديدگاهها از تشخيص موضوع نشأت مىگيرد زيرا تشخيص موضوع موكول به نظر خود مكلّف است. گاهى نظر نوازنده با نظر شنونده تفاوت پيدا مىكند كه در اين صورت موسيقى كه به تشخيص مكلّف لهو و مناسب با مجالس گناه است بر او گوش دادن به آن حرام مىباشد وامّا صداهاى مشكوك محكوم به حليّت هستند و پخش از راديو و تلويزيون به تنهايى دليل شرعى بر مباح و حلال بودن آنها محسوب نمىشود.
گاهى از راديو و تلويزيون آهنگهايى پخش مىشود كه به نظر من مناسب با مجالس لهو و فسق هستند، آيا بر من واجب است كه از گوش دادن به آنها خوددارى نموده و ديگران را هم از آن منع كنم؟
اگر آنها را از نوع موسيقى مطرب و لهوى مناسب با مجالس لهو مىدانيد، جايز نيست به آنها گوش دهيد، ولى نهى ديگران از باب نهى از منكر منوط به اين است كه احراز نماييد كه آنان هم آهنگهاى مزبور را از نوع موسيقى حرام مىدانند.
گوش دادن و توزيع غنا و موسيقى لهوى كه محصول كشورهاى غربى است، چه حكمى دارد؟
در عدم جواز گوش دادن به موسيقى لهوى مطرب و مناسب با مجالس لهو و باطل، فرقى بين زبانها و كشورهاى محل توليد وجود ندارد. بنابر اين خريد و فروش و گوش دادن و توزيع اين نوارها در صورتى كه محتوى غنا يا موسيقى لهوى حرام باشند جايز نيست.
خواندن به صورت غنا توسط هر يك از مرد يا زن چه از طريق نوار كاست باشد و يا از طريق راديو و چه همراه موسيقى باشد و يا نباشد، چه حكمى دارد؟
غنا حرام است و خواندن به صورت غنا و گوش دادن به آن جايز نيست اعم از اينكه توسط مرد باشد يا زن و بطور مستقيم باشد يا از طريق نوار و همراه با نواختن آلات لهو باشد يا نه.
نواختن موسيقى به منظور اهداف و اغراض عقلائى و حلال در مكان مقدسى مانند مسجد چه حكمى دارد؟
نواختن موسيقى مطرب و لهوى مناسب با مجالس لهو و گناه بطور مطلق جايز نيست حتّى اگر در غير مسجد و براى غرض عقلائى حلالى باشد، ولى اجراى سرودهاى انقلابى و مانند آن همراه با نغمههاى موسيقى در مكان مقدس و در مناسبتهايى كه آن را اقتضا مىكند، اشكال ندارد مشروط بر اينكه با احترام آن مكان منافات نداشته باشد و در مكانهايى مثل مسجد براى نمازگزاران مزاحمت ايجاد نكند.
آيا آموختن موسيقى بخصوص سنتور جايزاست؟ ترغيب و تشويق ديگران به آن چه حكمى دارد؟
بكارگيرى آلات موسيقى براى نواختن موسيقى غيرلهوى، اگر براى اجراى سرودهاى انقلابى يا دينى و يا براى اجراى برنامههاى فرهنگى مفيد و برنامههاى ديگر با غرض عقلائى مباح باشد، اشكال ندارد به شرط اينكه مستلزم مفاسد ديگرى نباشد و همچنين آموختن و ياددادن نوازندگى براى امر فوق فىنفسه اشكال ندارد.
گوش دادن به صداى زن هنگامى كه شعر و غير آن را با آهنگ و ترجيع مىخواند اعم از اينكه شنونده، جوان باشد ياخير، مذكر باشد يا مؤنث چه حكمى دارد؟ و اگر آن زن از محارم باشد، حكم آن چيست؟
اگر صداى زن به صورت غنا نباشد و گوش دادن به صداى او هم به قصد لذت و ريبة نباشد و مفسدهاى هم بر آن مترتّب نگردد، اشكال ندارد و فرقى بين موارد فوق نيست.
آيا موسيقى سنّتى كه ميراث ملى ايران مىباشد، حرام است يا خير؟
چيزى كه از نظر عرف، موسيقى لهوى مناسب با مجالس لهو و معصيت محسوب شود، بطور مطلق حرام است و در اين مورد فرقى بين موسيقى ايرانى و غيرايرانى و موسيقى سنتى و غير آن نيست.
گاهى از راديوهاى عربى بعضى ازآهنگهاى موسيقى پخش مىشود، آيا گوش دادن به آنها بخاطر علاقه به شنيدن زبان عربى جايز است؟
گوش دادن به موسيقى لهوى متناسب با مجالس لهو و معصيت بطور مطلق حرام است و علاقه به شنيدن زبان عربى مجوز شرعى براى آن محسوب نمىشود.
آيا تكرار اشعارى كه بصورت آواز و بدون موسيقى خوانده مىشوند جايز است؟
غنا حرام است هر چند همراه بانواختن آلات موسيقى نباشد و منظور از غنا ترجيع صدا به نحوى است كه مناسب با مجالس لهو و فسق باشد، ولى صرف تكرار شعر اشكال ندارد.
خريد و فروش آلات موسيقى چه حكمى دارد؟ و حدود استفاده از آنها كدام است؟
خريد و فروش آلات مشترك براى نواختن موسيقى غير لهوى اشكال ندارد.
آيا غنا در مثل قرآن و دعا و اذان جايز است؟
غنا صوتى است كه با ترجيع و طرب همراه بوده و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد كه بطور مطلق حرام است حتّى اگر در دعا و قرآن و اذان و مرثيه و غيره باشد.
امروزه موسيقى براى معالجه بعضى از بيماريهاى روانى مانند افسردگى، اضطراب، مشكلات جنسى و سرد مزاجى زنان بكار مىرود، حكم آن چيست؟
اگر احراز شود كه نظر پزشك متخصص و امين اين است كه معالجه متوقف بر استفاده از موسيقى است، بكارگيرى آن به مقدارى كه معالجه بيمار اقتضا مىكند اشكال ندارد.
گوش دادن به غنا اگر باعث تمايل بيشتر انسان به همسرش شود، چه حكمى دارد؟
مجرّد افزايش تمايل به همسر مجوّز شرعى براى گوش دادن به غنا محسوب نمىشود.
اجراى كنسرت توسط زن براى زنان با علم به اينكه گروه نوازندگان نيز زن هستند، چه حكمى دارد؟
اگر اجراى كنسرت به صورت ترجيع مطرب(غنا) نباشد و موسيقى هم كه نواخته مىشود از نوع لهوى حرام نباشد، اين امر فىنفسه اشكال ندارد.
اگر معيار حرمت موسيقى، لهو بودن و مناسبت آن با مجالس لهو و گناه است، پس آوازها و سرودهائى كه باعث ايجاد طرب در بعضى از مردم حتّى كودك غير مميّز مىشوند، چه حكمى دارند؟ و آيا گوش دادن به نوارهاى مبتذلى كه در آنها زنان به صورت غنا مىخوانند ولى طربآور نيستند جايز است؟ همچنين مسافرينى كه سوار اتوبوسهاى عمومى كه غالبا از اين نوارها استفاده مىكنند مىشوند، چه تكليفى دارند؟
چنانچه موسيقى يا آوازى كه با ترجيع و طرب همراه است از لحاظ كيفيت يا مضمون يا حالت خاص شخص نوازنده يا خواننده در خلال نواختن يا خواندن از نوع غنا يا موسيقى لهوى مناسب با مجالس لهو و معصيت باشد، گوش كردن به آن حرام است حتّى براى كسى كه او را به طرب نيندازد و تحريك نكند و اگر در اتوبوسها و ماشينهاى ديگر نوار غنا يا موسيقى لهوى پخش شود، مسافرين بايد از گوش دادن به آن خوددارى نموده و نهى از منكر كنند.
آيا جايز است مردى غناى زن اجنبيه را به قصد لذت بردن از حلال خود گوش كند؟ آيا غناى زن براى شوهر و برعكس جايز است؟ و آيا اين گفته صحيح است كه شارع مقدس غنا را به علت ملازمت آن با مجالس لهو و لعب و عدم انفكاك از آن دو حرام كرده و تحريم غنا ناشى از تحريم آن مجالس است نظير تحريم تجارت و ساخت مجسمه كه فايدهاى غير از عبادت براى آن متصوّر نيست، بنابر اين انتفاء مناط و علت حكم در اين زمان ، مستلزم انتفاء حرمت است؟
گوش دادن به غنا كه عبارت است از ترجيع صدا به نحوى كه طربانگيز و مناسب با مجالس لهو و گناه باشد، مطلقا حرام است، حتّى غناى زن براى شوهرش و بالعكس و قصد لذت بردن از همسر، استماع غنا را مباح نمىكند و حرمت غنا و مجسمهسازى و مانند آن، با تعبّد به شرع ثابت شده و از احكام ثابت فقه شيعه محسوب مىشوند و دائر مدار ملاكات فرضى و آثار روانى و اجتماعى نمىباشد، بلكه تا زمانى كه اين عنوان حرام بر آنها صدق كند، حكم آنها حرمت و وجوب اجتناب بطور مطلق است.
دانشجويان دانشكده علوم تربيتى بايد در مرحله دروس اختصاصى در درس سرودها و آوازهاى انقلابى شركت كنند زيرا در آنجا قطعههاى موسيقى را آموخته و بطور اجمالى با آنها آشنا مى شوند. وسيله اصلى فراگيرى اين درس ارگ است، آموختن اين درس كه جزء واحدهاى اجبارى است چه حكمى دارد؟ خريد و استفاده از وسيله مذكور براى ما چه حكمى دارد؟ و بخصوص خواهران نسبت به اجراى تمرين در برابر مردها چه وظيفهاى دارند؟
استفاده از آلات موسيقى فىنفسه براى اجراى سرودهاى انقلابى و برنامههاى دينى و فعاليتهاى فرهنگى و تربيتى مفيد، اشكال ندارد و خريد و فروش آلات نوازندگى و ياددادن و فراگيرى آن براى استفاده در امور مذكور اشكال ندارد و خواهران مىتوانند با رعايت حجاب واجب و ضوابط شرعى در كلاس درس حاضر شوند.
بعضى از ترانهها در ظاهر انقلابى هستند و عرف هم آنها را انقلابى مىداند ولى نمىدانيم كه آيا خواننده، قصد خواندن يك ترانه انقلابى را داشته يا يك ترانه طربآور و لهو را، با توجه به اينكه خواننده مسلمان نيست ولى ترانههاى او ملّى و متضمّن جملاتى برضد اشغال و همچنين تحريك مردم به مقاومت است، گوش دادن به اين ترانهها چه حكمى دارد؟
اگر كيفيت آنها از نظر شنونده عرفا، طربآور و لهوى نباشد، گوش دادن به آنها اشكال ندارد و قصد و نيّت خواننده و مضمون چيزى كه مىخواند در اين باره تأثيرى ندارد.
جوانى بعنوان مربّى و داور بينالمللىِ بعضى از ورزشها بكار اشتغال دارد. شغل او اقتضا مىكند كه به بعضى از باشگاههائى وارد شود كه غنا و موسيقى حرام در آنها پخش مىشود، با توجه به اينكه اين كار مقدارى از هزينههاى زندگى او راتأمين مىكند و فرصتهاى شغلى هم در محل زندگى او كم است، آيا اين كار براى او جايز است؟
اين شغل براى او اشكال ندارد هر چند گوش دادن به غنا و موسيقى لهوى براى او حرام است امّا در موارد اضطرارى جايز است داخل مجلس غنا و موسيقى حرام شود، ولى بايد از گوش دادن به آن اجتناب كند و آنچه كه بدون اختيار به گوش او مىخورد، اشكال ندارد.
آيا فقط گوش دادن به موسيقى، حرام است يا اينكه شنيدن آن هم حرام است؟
شنيدن غنا يا موسيقى لهوى و طربآور حكم گوش دادن را ندارد مگر در بعضى از موارد كه شنيدن از نظر عرف گوش دادن محسوب مىشود.
آيا نواختن موسيقى همراه قرائت قرآن با غير از آلاتى كه استفاده از آنها در مجالس لهو و لعب معمول است، جايز است؟
تلاوت قرآن كريم با صداى زيبا و صوت مناسب با شأنِ قرآن كريم اشكال ندارد، بلكه امر راجحى است مشروط براينكه به حدّ غناى حرام نرسد، ولى نواختن موسيقى با آن، وجه شرعى ندارد.
طبل زدن در جشنهاى ميلاد و غير آن چه حكمى دارد؟
استفاده از آلات نوازندگى و موسيقى به نحو لهوى و مطرب و مناسب با مجالس لهو و گناه بطور مطلق حرام است.
آلات موسيقى كه دانشآموزان مدارس عضو گروههاى سرود آموزش و پرورش از آنها استفاده مىكنند چه حكمى دارند؟
آن دسته از آلات موسيقى كه در نظر عرف از آلات مشترك قابل استفاده براى كارهاى حلال محسوب مىشوند، جايز است بطور غير لهوى براى مقاصد حلال بكار گرفته شوند ولى آلاتى كه عرفا از آلات مخصوص لهو محسوب مىشوند جايز نيست مورد استفاده قرار گيرند.
آيا ساخت سنتور كه از آلات موسيقى محسوب مىشود و كسب درآمد با آن به عنوان شغل جايز است؟ آيا بهرهگيرى از اموال و كمك به ساخت سنتور به منظور توسعه و تكميل صنعت سنتورسازى و تشويق نوازندگان به نواختن آن جايز است؟ و آيا آموزش موسيقى سنتى ايرانى به قصد نشر و احياى موسيقى اصيل جايز است؟
استفاده از آلات نوازندگى موسيقى براى اجراى سرودهاى ملّى يا انقلابى يا هر امر حلال و مفيدى تا زمانى كه به حد طرب و لهو مناسب با مجالس لهو و معصيت نرسيده است اشكال ندارد. همچنين موسيقى و تعليم و يادگرفتن و ساختن آلات آن براى اهداف مذكور فىنفسه اشكال ندارد.
چه آلاتى لهو محسوب مىشوند و استفاده از آنها به هيچ وجه جايز نيست؟
آلاتى كه نوعا در لهو و لعب بكار مىروند و منفعت حلالى دربرندارند.
آيا گرفتن اجرت براى تكثير نوارهاى صوتى كه محتوى امور حرامى هستند جايز است؟
هرنوار صوتى كه گوش دادن به آن حرام است، تكثير و گرفتن اجرت براى آن هم جايز نيست.آيا دست زدن براى زنان در مجالس شادى زنانه مانند ولادتها وعروسىها جايز است؟ و بر فرض جواز اگر، صداى آن به بيرون از مجلس برود بطوريكه به گوش مردان بيگانه برسد، چه حكمى دارد؟
دست زدن به نحو متعارف اگر مفسدهاى بر آن مترتب نشود، اشكال ندارد حتّى اگر اجنبى صداى آن را بشنود.
دست زدن همراه با شادى و خواندن و ذكر صلوات بر پيامبر اكرم و آل او«صلوات الله عليهم اجمعين» در جشنهايى كه به مناسبت ايام ولادت ائمه معصومين «صلوات الله عليهم اجمعين» و اعياد وحدت و مبعث برگزار مىشود چه حكمى دارد؟ اگر اين جشنها در مكانهاى عبادت مانند مسجد و نمازخانههاى ادارات و مؤسسات دولتى و يا حسينيه ها برگزار شوند، حكم آنها چيست؟
بطوركلى كفزدن فىنفسه به نحو متعارف در جشنهاى اعياد يا براى تشويق و تائيد و مانند آن اشكال ندارد ولى بهتر است فضاى مجالس دينى بخصوص مراسمى كه در مساجد و حسينيهها و نمازخانهها برگزار مىشود، به ذكر صلوات و تكبير معطّر گردد تا انسان به ثواب آنها برسد.آيا رقص محلى در عروسىها جايز است؟ شركت در اين مجالس چه حكمى دارد؟
اگر رقص بگونهاى باشد كه باعث تحريك شهوت شده ويا مستلزم فعل حرام يا ترتّب مفسدهاى باشد، جايز نيست و شركت در مجالس رقص هم اگر به عنوان تأييد كار حرام ديگران محسوب شود و يا مستلزم كار حرامىباشد جايز نيست و در غير اين صورت اشكال ندارد.
رقص در مجالس زنانه بدون آهنگ موسيقى حرام است يا حلال؟ و در صورتى كه حرام باشد، آيا ترك مجلس بر شركت كنندگان واجب است؟
رقص بطور كلى اگر بگونهاى باشد كه شهوت را تحريك كند و يا مستلزم كار حرام و ياترتّب مفسدهاى باشد، حرام است و تَرك آن مجلس به عنوان اعتراض بر كار حرام، چنانچه مصداق نهى از منكر محسوب شود، واجب است.
رقص محلى مرد براى مرد و زن براى زن و يا مرد در بين زنان و زن در بين مردان، چه حكمى دارد؟
اگر بگونهاى باشد كه شهوت را تحريك كند و يا مستلزم فعل حرام يا ترتّب مفسدهاى باشد و يا زن در بين مردان بيگانه برقصد، حرام است.
رقص دستهجمعى مردان چه حكمى دارد؟ مشاهده رقص دختران خردسال از تلويزيون و غير آن چه حكمى دارد؟
اگر رقص بگونهاى باشد كه موجب تحريك شهوت شود و يا مستلزم كار حرامىباشد، حرام است، ولى اگر نگاه كردن به آن باعث تأييد فرد گناهكار و تجّرى او و ترتّب فساد نشود، اشكال ندارد.
رقص مرد براى مرد و زن براى زن چه حكمى دارد؟ اگر رفتن به عروسى بخاطر احترام به عادتهاى اجتماعى باشد آيا به علت احتمال وجود رقص اشكال شرعى دارد؟
بطور كلى اگر رقص بگونهاى باشد كه منجر به تحريك شهوت شود يا مستلزم فعل حرام يا ترتّب مفسدهاى باشد، حرام است. ولى اصل شركت در عروسىهايى كه احتمال رقص در آنها وجود دارد تا زمانى كه به عنوان تأييد، مرتكب كار حرام محسوب نشود و موجب ابتلا به حرام هم نشود، اشكال ندارد.
آيا رقص زن براى شوهرش يا مرد براى همسرش حرام است؟
اگر رقص زن براى شوهرش يا برعكس، همراه ارتكاب حرامى نباشد، اشكال ندارد.
آيا رقصيدن در جشن عروسى فرزندان جايز است هر چند توسط پدران يا مادران در مجالس عروسى فرزندانشان باشد؟
اگر از نوع رقص حرام باشد، حرام است. هر چند توسط پدران و مادران در مجالس عروسى فرزندانشان باشد.
زن شوهردارى در عروسيها بدون اطلاع شوهرش در برابر بيگانگان مىرقصد و اين عمل را چندين بار تكرار كرده و امر به معروف و نهى از منكر شوهرش در او اثر نمىكند، تكليف چيست؟
رقص زن در برابر بيگانگان مطلقا حرام است و خارج شدن از منزل بدون اجازه شوهر هم فىنفسه حرام است و موجب نشوز و محروميت از استحقاق نفقه نيز مىگردد.
رقص زنان در برابر مردان در مجالس عروسى روستايى كه آلات موسيقى در آنها بكار مىرود چه حكمى دارد؟ و تكليف ما دربرابر آن چيست؟
رقص زنان در برابر بيگانگان و همچنين هر رقصى كه موجب مفسده و برانگيخته شدن شهوت گردد، حرام است و بكارگيرى آلات موسيقى و گوش دادن به آنها هم اگر به صورت لهوى و مطرب باشد، حرام است و وظيفه مكلّفين در اين موارد نهىازمنكر است.
رقص كودك مميّز در مجالس زنان يا مردان، اعم از اينكه پسر باشد يا دختر، چه حكمى دارد؟
كودك غيربالغ چه پسر و چه دختر تكليفى ندارد ولى سزاوار نيست افراد بالغ او را تشويق به رقص كنند.
ايجاد مراكزى براى آموزش رقص چه حكمى دارد؟
ايجاد مراكز تعليم و ترويج رقص با اهداف نظام اسلامى منافات دارد.
رقص مردان در برابر زنانى كه از محارم آنان هستند و همچنين رقص زنان در برابر مردانى كه از محارم آنان هستند، اعم از اينكه سببى باشند يا نسبى، چه حكمى دارد؟
در رقص حرام فرقى بين مرد يا زن نيست و همچنين فرقى نمىكند كه در برابر محرم باشد يا در برابر نامحرم.
آيا مبارزه نمايشى با عصا در عروسىها جايز است؟ اگر همراه آن آلات موسيقى بكار روند چه حكمى دارد؟
اگر به صورت بازى ورزشى تفريحى باشد و در آن خوف خطر بر جان انسان نباشد، فىنفسه اشكال ندارد، ولى بكارگيرى آلات موسيقى به نحو لهوى و طربآور، به هيچ وجه جايز نيست.
«دبكة» چه حكمى دارد؟ (نوعى رقص محلى است كه در آن افراد دستها را به هم انداخته و بگونهاى هماهنگ پاهاى خود را همراه با پرش و حركات بدنى به زمين مىكوبند كه صداى شديد و منظمى ايجاد مىكند.)
دبكة حكم رقص را دارد. بنابر اين اگر بگونهاى باشد كه شهوت را تحريك كند يا همراه با استفاده از آلات لهو و بصورت لهوى باشد و يا فسادى بر آن مترتّب شود، حرام است و در غير اين صورت اشكال ندارد.
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با
سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد
اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) كه به عربى
(حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى
موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام
پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه
سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه كشت, و
سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد.
چون روز هفتم شد، حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم آمد فرمود كه: بیاور فرزند مرا، چون به نزد آن حضرت بردم، گوسفند سیاه و سفیدى از براى او عقیقه كرد، و یك رانش را به قابله داد، سرش را تراشیدند، و به وزن موى سرش نقره تصدّق كرد، خلوق بر سرش مالید ، پس او را در دامن گذاشت گفت: اى ابا عبد اللّه چه بسیار گران است بر من كشتن تو، پس بسیار گریست. اسماء گفت: پدر و مادرم فداى تو باد این چه خبر است كه در روز اوّل گفتى و امروز مىگوئى؟ به عوض شادى گریه مىكنى؟ فرمود: مىگریم براى این فرزند دلبند خود كه گروه كافر ستمكار از بنى امیّه او را خواهند كشت، خدا شفاعت مرا به ایشان نرساند، خواهد كشت او را مردى كه رخنه در دین من خواهد كرد، به خداوند عظیم كافر خواهد شد، پس گفت: خداوندا سۆال مىكنم از تو در حقّ این دو فرزند آنچه سۆال كرد از تو ابراهیم در حقّ ذریّه خود، خداوندا تو دوست بدار ایشان را و دوست بدار هر كه دوست مىدارد ایشان را، و لعنت كن هر كه ایشان را دشمن دارد لعنتى كه پر كند آسمان و زمین را.
روز ورود امام حسین به مکه نیز سوم شعبان سال 60 ه ق است
امام حسين(عليه السلام) در سوم شعبان به مکه رسيد و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکني گزيد. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به ديدار حضرت شرفياب ميشدند.
عباس،فرزند علی و امّ البنین،
در روز چهارم شعبان سال 26 هجری قمری در مدینه چشم به جهان گشود.مادرش فاطمه، دختر حزام بن خالد بود که نیاکانش همه از دلیر مردان عرب بوده و در شجاعت و دلیری در دنیای عرب مشهور بوده اند.
امام علی( ع ) ده سال پس از وفات حضرت فاطمه ، با امّ البنین ازدواج کرد. خواستگاری این ازدواج را برادرش عقیل انجام داد .
می گویند هنگام ورود امّ البنین به خانه علی (ع) امام حسن و حسین بیمار بودند و او از آنان پرستاری کرد تا خوب شدند.امّ البنین اجازه نمی داد که اورا فاطمه صدا کنندزیرا می ترسید یاد غم های فاطمه برای علی و فرزندانش زنده شود و باعث ناراحتی آنان شود .
ثمره ازدواج علی(ع) با فاطمه بنت حزام،چهار پسر به نام های عباس،عون ، جعفر و عثمان بود که بزرگترین آن ها عبّاس بود.فاطمه را به علت داشتن این چهارپسر،امّ البنین(مادر پسران) نامیده اند.امّ البنین آن چنان به امیرالمؤمنین وفادار بودکه پس از شهادت آن حضرت ، شوهر دیگری اختیارنکردبا آن که بیش از بیست سال پس از آن حضرت زنده بود .
وقتی عباس به دنیا آمد،امام علی(ع) در گوش او اذان و اقامه خواند،نام خدا و رسول را به گوش او خواند و نام او را عباس نهاد . امام گاه گاهی قنداق عباس را در آغوش می گرفت، بازوانش را می بوسید و گریه می کرد .روزی امّ البنین علّت این گریه را پرسید ؛ امام در جواب فرمود : این دست ها در راه کمک به حسین قطع خواهند شد .
عباس در خانه علی و در دامان مادری با ایمان و وفادار و در کنار حسن و حسین (ع) رشد کرد واز این خاندان پاک درس های بزرگ انسانیت، شهادت و صداقت آموخت .
روزی حضرت علی (ع) ، عباس خرد سال را در کنار خود نشاند و به او گفت : بگو یک . عباس گفت : یک . امام فرمود : بگو دو . عباس از گفتن خودداری کرد. وقتی امام علت را جویا شدجواب داد : شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام ، دو بگویم .
ولادت با سعادت امام سجاد(ع)
امام
زین العابدین (ع) در کوران رویدادهای سیاسی که در تکوین امت اسلام و ترسیم
خطوط و ویژگی های تاریخی آن نقش به سزایی داشتند، قرار گرفته بود.
در
خانه امیر مومنان امام علی(ع) دیده به جهان گشوده بود. درآن هنگام امام علی
(ع ) مبارزه ای تلخ با دشمنان اسلام در جمل و صفین و نهروان را آغاز کرده
بود. پدر حضرت سجاد، امام حسین، درآن روزگار علاه بر همکاری با پدرش در
اداره امور مسلمانان، فرماندهی سپاه اسلام را نیز بر عهده داشت.
بی گمان این رویدادهای سهمگین که تا
امروز نیز پس از گذشت چهارده قرن در محیط ما تاثیر داشته، در شخصیت این
مولود بزرگوار، اثر شگرفی ازخود بر جای نهاد. این برهه پرآشوب با قتل خلیفه
سوم توام بوده و از پی آن بنی امیه به خونخواهی عثمان برخاستند.
مادر امام سجاد(ع)
درکتابهای
تاریخ آمده است که مادر امام سجاد (ع) " شهربانو" دختر آخرین پادشاه
ساسانی" یزدگرد سوم" بوده است. امپراتوری ایران، همچون هر نظام جاهلی دیگر
بر ظلم وستم و سیاستهای طبقاتی استوار بود. با درخشیدن نور اسلام، این نظام
همچون درختی پوک و پوسیده که از وزش بادهای سهمناک ریشه کن می شود، نابود
شد.
پادشاه ایران ازشهری به شهری می گریخت تا آنکه سرانجام در خراسان به
قتل رسید و خانواده اش در همان شهر ماندگار شدند تا آنکه خراسان در روزگار
خلافت عثمان در سال 32 هجری به دست مسلمانان فتح شد و خانواده امپراتور
مقتول ایران، به اسارت مسلمانان درآمدند و به مدینه آورده شدند. چون آنها
را در پیشگاه خلیفه سوم و اصحاب بزرگ پیامبر حاضر کردند، امیرمومنان علی بن
ابیطالب (ع ) عثمان را به گرامیداشت خاندان یزد گرد تشویق کرد و بدین
منظور حدیثی از پیامبر(ص) را برای او خواند که فرموده بود:"عزیزان قومی را که به ذلت افتاده اند، گرامی دارید".
شاید یکی از حکمتهای این سخن دلجویی از
مردمی باشد که همواره سران و بزرگان خود را مورد احترام قرار می دادند، تا
مبادا پرده های کینه و دشمنی میان آنان و پذیرش اسلام، مانعی ایجاد کند.
چون عثمان در این باره درنگ کرد، امیرمومنان(ع) فرمود:
" به خاطر خدا سهم خود و سهم بنی هاشم را از اینان آزاد کردم."
انصار و مهاجران نیز در این کار از آن
حضرت پیروی کردند. خلیفه هم چاره ای جز این، فرا روی خود ندید. آنگاه امام
علی (ع ) پیشنهاد داد که هر یک از اسرا را به حال خود بگذارند تا همسری
مناسب برای خود برگزینند. یکی از دختران یزدگرد؛ امام حسین (ع ) را برگزید و
دومی نیز امام حسن (ع ) و بنا به قولی محمد ابن ابی بکر را به همسری خود
انتخاب کرد.
" شهربانو" در این سال باردار شد و در
پنجم شعبان سال 33 هجری نخستین فرزند خویش را به دنیا آورد و در همان
روزهای اول پس از زایمان بدرود حیات گفت. سپس یکی از کنیزان امام حسین (ع )
متکفل نگهداری کودک شد. بدین ترتیب،امام زین العابدین (ع ) در دامن آن
کنیز بزرگ شد. مردم می پنداشتند که آن زن مادر واقعی امام سجاد است در حالی
که او دایه امام سجاد بود.
امام سجاد (ع ) هفت ساله بود که پدربزرگش،
امیرمؤمنان(ع) در محراب مسجد کوفه به شهادت رسید. پس از چند ماه اهل بیت به
مدینه بازگشتند، جایی که علی بن الحسین (ع ) در خانه آکنده از بوی خوش
پیامبر(ص) رشد کرده بود . امام هفده ساله بود که عمویش امام حسن مجتبی (ع)
را با زهر به شهادت رساندند.
امام سجاد در سایه پدر بزرگوارش امام حسین (ع )، نقش رهبری در رویاروئی با ارتداد جاهلیت مآب اموی را تجربه می کرد.