علائم و نشانه های ظهور دو
کارکرد مهم دارند. اول: زمانی که مردم دچار غفلت شده باشند و از امر ظهور
راحت گذشته باشند. دوم: زمانی که مردم در فضای شُبَهات وارد شده باشند و
دچار سردرگمی و شک شده باشند، نشانه های ظهور کمک می کند تا مسیر درست را
پیدا کرده و هدایت شوند.
مثلا
پیامبر از عمّار به عنوان علامت جبهه حق یاد کرد و فرمود: بدانید گروهی که
عمار را می کُشند، جبهه باطل است و به مسلمانان فهماند که هرگاه در فضای
فتنه، از شناخت حق و باطل ناتوان شدند، با توجه به این علامت، حق و ناحق را
بشناسند.
پس
نباید منتظر بود تا سفیانی، یمانی، و... دیگر نشانه ها ظاهر بشوند و بعد
شروع به کار برای ظهور کنیم. وظیفه منتظر حرکت است نه انتظار برای وقوع
نشانه ها.
علائم در وقت خود ظاهر میشوند. وظیفه ما ایجاد شرایط و بستر ظهور است.
یکی از شاگردان آیت الله بهجت (ره) می گوید :
در مشهد خدمت آقا بودیم که از حیاط حرم امام رضا(ع) خارج شدیم، آقا فرمودند:
یک کتاب است که هر نوع دعایی که شما بخواهید در آن وجود دارد و برای هر کاری، دعای مخصوص به خودش را بیان کرده است.
من هم کنجکاو شدم و خیلی سریع قلم و کاغذ را آماده کردم و خواستم نام کتاب را یادداشت کنم تا یادم نرود.از ایشان پرسیدم:آقا! اسم آن کتاب چیست؟ فرمودند : "قرآن"
پرده نشین ص58
شیعه بودن با ادعا ثابت نمیشود بلکه شیعه کسی است که:
1 پارسا و با تقوا باشد
2 راستگو باشد
3امانتدار باشد
4 با مردم خوش اخلاق باشد
اگر اینطور بودیم دل اهلبیت شاد می شود...
الامام العسکری علیه السلام لشیعته:
فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنكُم إذا وَرَعَ في دينِهِ وصَدَقَ في حَديثِهِ وأدَّى الأَمانَةَ وحَسَّنَ خُلُقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِيٌّ، فَيَسُرُّني ذلک
بحار الانوار، ج ۷۵، ص۳۷۲
باسلام خدمت همشهریان محترم
در پاسخ به ابراز نارضایتی بعضی از
همشهریان محترم ازمصیبتهای بعد ازمصیبت درگذشت افراد یعنی تجملات ومراسم
های مختلف وشام ونهار روزاول وهفتم به اطلاع می رسانیم که هیئت امنا
وکانون فرهنگی مسجد جامع هیچ نقشی درجزئیات این مراسم ازجمله نوع برگزاری
مراسم ندارد وتصمیم گیری با نزدیکان متوفی است و قبلا نیز تذکراتی در این
رابطه به عرض عزیزان رسید ه است ازجمله کم کردن کارهایی که موجب زحمت
وازار واذیت مصیبت دیدگان میشود مجددا بعضی ازانها راتقدیم مینماییم تا
انشاالله عملی گردد
برگزاری مراسم سوم ، هفتم، چهلم و سالگرد، به منظور
حفظ یاد و خاطره گذشتگان و احترام به آنها است. و موجب تسکین قلوب
بازماندگان میگردد. در آموزههای دینی به برگزاری این گونه مراسم به صورت
خاص (هفتم، چهلم و سالگرد) تصریح نشده، بلکه از آموزههای دینی استفاده
میشود که به زیارت قبور رفته و یا به فعالیت هایی پرداخته شود که از آنها
به عنوان خیرات و مبّرات و باقیات صالحات یاد میشود. بر این اساس برگزاری
مراسم هفتم و چهلم و سالگرد به جهت خیراتی که در این مراسم برای رفتگان به
عمل میآید، از سنتهای پذیرفته شده بوده و هست. وعرفی است یعنی به اصطلاح
مردم رسم است وریشه روایی ندارد بنا بر این زودتر یا دیرتر گرفتن ان
اشکالی ندارد . این گونه مراسم یک رسم عرفی است که به خاطر تعظيم و احترام
ميت گرفته مي شود و مبنای شرعی ندارد.
2. برگزاری این مراسم با دستورات
شرع مخالفت و ناسازگاری ندارد بلکه اگر از اسراف و مخارج سنگین خالی باشد
با سفارش دین به بزرگداشت یاد اموات و هدیه معنوی فرستادن برای آنها هماهنگ
است .
3. در روایات فراوانی سفارش شده برای اموات خود هدیه بفرستید و
در توضیح هدیه آن را به دعا و قرائت قرآن و خیرات و مبرات معنا کرده اند و
برگزاری این مراسم تامین کننده این هدیه است .
4. برخي از فقيهان از
رواياتي كه توصيه به بردن غذا براي نزديكان ميت تا سه روز مي كند. از جمله
روايتي كه پيامبر اكرم كه به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) بعد از مرگ
جعفر بن ابي طالب مي فرمايد كه با عده اي از زنان به خانه اسماء بنت عميس
برود و براي آنها تا سه روز غذا ببرند. استفاده كرده اند كه حد عزاداري
براي ميت تا سه روز مي باشد. (حدائق الناضره , ج 4, المحقق البحراني).
در
روايتي از امام صادق (علیه السلام) آمده است بيشتر از سه روز عزاداري و
نشستن در ماتم جايز نيست مگر زوجه كه تا انقضاء عده برايش جايز مي باشد.
(وسائل الشيعه , ج 2, ص 914, انتشارات المكتبه الاسلاميه).
سنت
بزرگداشت «اربعین» و گرفتن مراسم چهلم ، در میان پیشوایان دین، تنها برای
سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین علیه السلام مرسوم و مورد توصیه و تاکید
است و آن نیز به دلیل عظمت واقعه کربلا می باشد.
سخنی از مرحوم علامه محمد حسین طهرانی در این رابطه
متأسّفانه
امروزه رسم بر آنست كه براي فرد متوفّي مجالس يادبود (در هفتم و چهلم و
سال و غيره) ميگيرند و هيچ داعي و نيّتي جز رعايت شؤون و شخصيّات و مصالح و
منافع دنيوي بازماندگان و يا افراد ذي نفع در اينگونه امور وجود ندارد.
آنچه كه از سنّت رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم و اوصياي گراميش
براي ما بجاي مانده است، فقط تشكيل مجالس ترحيم به مدّت سه روز ميباشد نه
بيشتر!
بنظر ميرسد تجديد خاطر ه و ياد متوفّي در رأس هر سنه با
تشكيل مجالس پر زرق و برق و تبليغات بيش از آنكه موجب ترحيم و مغفرت براي
آن فرد باشد، وسيلهاي جهت ابراز و اظهار و استمرار حيات و شؤونات شخصيّه
دنيويّه و اهواء باطله و كسب منافع دنيوي باشد. آن مسكين در آن دنيا دارد
به كارها و كردار خود در دنيا حساب پس ميدهد، و افرادی در اين دنيا از
وجهه و شؤون پوشالي و اعتباري او براي خود كسب آبرو و حيثيّت مينمايند!
توضيح مطلب به اين مقدار كافي بنظر ميرسد و العاقل يكفيه الإشارة
در این روز در سال ۱۳۴۳ هـ قبور ائمه ی بقیع علیهم السلام و نیز قبر حضرت حمزه علیه السلام در اُحد به دست وهابیّون تخریب شد
▪️آنان اضافه بر قبور مطهّر ائمه ی معصومین علیهم السلام، دیگر قبور را هم تخریب نمودند که عبارتند از
قبر
منسوب به فاطمه زهرا علیها السلام، قبر مطهّر فاطمه بنت أسد علیهما السلام
مادر امیر المؤمنین علیه السلام، قبر مطهر حضرت امّ النبین علیها السلام،
قبر ابراهیم پسر پیامبر صلّی الله علیه و آله، قبر اسماعیل فرزند حضرت صادق
علیه السلام، قبر دختر خواندگان پیامبر صلّی الله علیه و آله، قبر حلیمه
سعدیه مرضعه ی پیامبر صلّی الله علیه و آله و قبور شهدای زمان پیامبر صلّی
الله علیه و آله.
▪️وهابیان در سال ۱۳۴۳ هـ در
مکّه گنبدهای قبر حضرت عبدالمطّلب علیه السلام، ابی طالب علیه السلام،
خدیجه علیها اسلام، و زادگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و فاطمه زهرا
علیها السلام و «خیزران» عبادتگاه سرّی پیامبر صلّی الله علیه و آله را با
خاک یکسان نمودند. در جدّه نیز قبر حوّا و دیگر قبور را تخریب کردند.
▪️در
مدینه گنبد نبوی را به توپ بستند، ولی از ترس مسلمانان قبر شریف را تخریب
نکردند. در شوال ۱۳۴۳ با تخریب قبور مطهّر ائمه ی بقیع علیهم السلام اشیاء
نفیس و با ارزش آن قبور مطهّر را به یغما بُردند..
▪️قبر
حضرت حمزه علیه السلام و شهدای اُحد را با خاک یکسان کردند، و گنبد و مرقد
حضرت عبدالله و آمنه پدر و مادر پیامبر صلّی الله علیه و آله، قبر اسماعیل
پسر حضرت صادق علیه السلام و دیگر قبور را هم خراب کردند.
▪️در
همان سال به کربلای معلّی حمله کردند، و ضریح مطهّر را کندند و جواهرات و
اشیاء نفیس حرم مطهّر را که اکثراً از هدایای سلاطین و بسیار ارزشمند و
گرانبها بود، غارت کردند و قریب به ۷۰۰۰ نفر از علما، فضلا و سادات و مردم
را کشتند.
سپس به سمت نجف رفتند که موفّق به غارت نشدند و شکست خورده بر گشتند.
منابع
1- مستدرک سفینة البحار ج ۶ ص ۶۶
2-کشف الارتیاب ص ۷۷ و
«عمر بن نعمان» میگوید: «امام صادق(علیه السلام) دوستی داشت که همیشه همراه حضرت بود.
روزی
او و غلامش همراه حضرت در بازار کفاشها میرفتند. غلام، لحظهای آنها را
ترک میکند و سراغ کاری میرود. دوست حضرت غلام خود را صدا میزند؛ اما
غلام متوجه نمیشود و این کار را تا سه مرتبه تکرار میکند.
سپس عصبانی شده و فریاد میزند: ای زنازاده کجا هستی؟
امام صادق(علیه السلام) شنید و با ناراحتی دست خود را محکم بر پیشانی زد و فرمود: سبحان الله! مادرش را متهم به زنا کردی؟
من فکر میکردم که تو اهل تقوا هستی؛ اما نمیدانستم که فحش میدهی!
عرض
کرد: قربانت گردم، او هندی است و مادرش مشرک میباشد. امام توجیه او را
نپذیرفت و فرمود: از من دور شو! ومن هرگز او را همراه امام ندیدم.»
کافی، ج4، ص15
در کتاب مفاتیح الجنان روزهای هفته به نام معصومین نام گذاری شده است وبرای هر روز زیارت نامه ای وجود دارد علت چیست ؟
پاسخ
سید بن طاووس و دیگران نقل می کنند ؛
«
در زمانی که امام هادی علیه السلام در سامرا تحت مراقبت شدید ماموران
متوکل عباسی قرار داشت ، یکی از یارانش به خدمتش شرفیاب می شود و از جمله
سوالاتی که از ایشان می کند سوال از تفسیر این حدیث است که پیامبر گرامی
فرمود ؛ « با روزها دشمنی نکنید که آنها نیز با شما دشمنی می کنند »
امام علیه السلام فرمود ؛
«
آری مراد از روزها ما هستیم ، مادامی که آسمانها و زمین پا برجاست .پس
شنبه نام و برای رسول خدا است ، یک شنبه نام امیر المومنین ، و دوشنبه نام
حسن و حسین ، و سه شنبه نام علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و
چهارشنبه نام موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و من ( علی بن محمد
) و پنج شنبه نام فرزندم حسن و جمعه نام فرزند فرزندم ( حجه بن الحسن )
است ، کسی که طرفداران حق سر انجام گرد او جمع می شوند .
سپس فرمود ؛
« این است معنای ایام ، پس با آنها در دنیا دشمنی نکنید که آنها در آخرت با شما دشمنی می کنند »
جماع_الاسبوع ص25
بحار_الانوار ج99 ص210
رای هر یک از این بزرگواران در روزهای هفته زیارت مخصوصی وارد شده است که مستحب است خوانده شود ؛
مفاتیح_نوین ص985
مَن
تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ
اللَّهُ سَیِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا(70-
فرقان)
آنان
که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، که خدا بدیهایشان
را به خوبیها تبدیل میکند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.
این
آیه بشارتی است شگفت به کسانی که گناه کردهاند و از گذشته خود پشیمانند.
در این فراز سخن از عفو بخشش نیست بلکه گامی فراتر و لطفی بیشتر به چشم
میخورد و آن تبدیل گناهان به حسنات است. اگر گنهکاری واقعاً از کرده خود
پشیمان شد و در عقیده و عمل خود بازنگری کرد و راه جبران و صلاح را پیش
گرفت خداوند به او وعده داده که گناهانش را تبدیل به حسنات خواهد کرد.
خلاصه نظر علامه طباطبایی(ره) در چگونگی تبدیل سیئات به حسنات
گناه
آن اثری است که با ارتکاب نهی خدا در نفس ایجاد شده و در آن باقی میماند.
و نیز تا ذات کسی شقی و یا آمیخته به شقاوت نباشد، هرگز مرتکب عمل زشت و
گناه نمیشود و گناه و اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمی است. حال
اگر چنین ذاتی با توبه؛ ایمان و عمل صالح تبدیل به ذاتی طیب و طاهر و خالی
از خباثت شد؛ لازمه این تبدیل این است که آثاری هم که در سابق داشت به نام
گناه، با مغفرت و رحمت خدا مبدل به آثاری شود که با نفس پاک و طیب متناسب
باشد و آن این است که عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به
خود بگیرد
منبع
المیزان ج ۱۵ ص